ﻣﻦ ﯾﮏ ﺑﺎﻧﻮﯼ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ...
ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﺸﺪ
ﻣﯿﻮﻩ ﻭ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﺍﺳﺖ ...
ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍ می ﺒﻮﺳﯿﺪ ﺳﭙﺲ به ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ ...
ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻗﺪﻡ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺗﺎ ﯾﺎﺩﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ
ﻣﻮﻻﯾﻢ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺯﻥ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﮔﻠﯽ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﻧﻪ ﯾﮏ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ....
ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﭘﺪﺭﻡ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻧﻪ ﺳﺎﻟﮕﯽ به ﻣﻦ ﻋﺰﺕ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ به ﻣﻦ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﮐﻨﺪ.
ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻻﯾﻖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﻭ ﻧﻪ
ﭼﻮﻥ ﺟﻮﺍﻫﺮﯼ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﭘﻮﺷﺶ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ
ﺗﺎ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻭ ﻧﺎﮐﺴﯽ ﻻﯾﻖ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻭ ﻟﻤﺲ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺣﻖ ﻣﻬﺮﯾﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﺪ
ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻫﻮﺱ ﮐﻨﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﻋﻮﺿﻢ ﮐﻨﺪ
ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺤﻮﻝ ﮐﺮﺩ
ﺗﺎ ﺍﺯ ﺑﺴﺘﺮ ﻧﺮﻡ ﻋﺸﻖ ﺭﺍﻫﯽ ﺟﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻧﺸﻮﻡ
ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﻣﻬﺮ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﻧﺜﺎﺭ ﭘﺎﺭﻩ ﯼ ﺗﻨﻢ ﮐﻨﻢ ﻭ
ﺍﺟﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﻫﺒﺖ ،ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﻢ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﺩﯾﻪ ﯼ ﭘﺪﺭ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ
ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ- ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺷﻮﺩ
ﻣﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣﻦ ﮔﻠﻢ ﻣﻦ ﺑﻠﻮﺭﻡ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﻣﻦ ﺁﺩﺍﺏ ﺩﺍﺭﺩ ...
ﺣﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﻓﻤﻨﯿﺴﺘﯽ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﮎ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺴﺎﻭﯼ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻣﻦ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ ! ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ
ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ بدوم ﮐﻪ ﺳﺮ ﻣﺎﻩ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺪﺭﻥ ! ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍﺑﮕﯿﺮﻡ
ﺟﺴﻢ ﻟﻄﯿﻔﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ
ﻣﻦ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ ﺍﻡ ...
"بانو"..
کاش بدانی هر نگاهی لایق لمس نگاهت نیست..
و هر دستی لایق "هم دستی ات" ..
و هر دلی لایق "هم دلی ات"..
راستش اینجا هر "همی" لایق "هم" بودن نیست!..
هوا ابری است!
آفتاب که سر بزند خواهی دید که اینجا هنوز هم دستان پاک "هم دست" دارند..
و دل های پاک "هم دل"...
گذشت آטּ زمآטּ کـہ نفت رآ طلاے سیآه میگفتنـב ...
امـروز طـلا تویــــے ...
سیـآه ، چـــآבرتــــ ...
چارلی چاپلین: دخترم هیچ کس وهیچ چیزدیگر را دراین جهان نمی توان یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند...
ویل دورانت: زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن وتحقیر است...
(ببین این جمله رو چه زمانی گفته و ماهنوز اینو نفهمیدیم...یه غیر مسلمون اینو خودش میگه اما مایی که خدامون تو دینمون اینو گفته و تاکید کرده به حجاب... به این باور نرسیدیم!)
دوستِ من...چرا قدر خودت رو نمیدونی؟ قسم میخورم ارزش تو بیشتراز اینه که اکثرزیبایی هاتو به همه نشون بدی... ارزش تو بیشتراز اینه که نصف وقت روزانه تو بذاری پای دوستی با کسی که خودت خوب میدونی مال هم دیگه نیستین...ارزش تو بیشتراز اینه که ذهنت گفتارت رفتارت توام با بی حیایی باشه...
دختر یعنی حیا...فرق آدم وحیوون حیاست وگرنه حیوون هام یه درجه از تعقل رو دارن...ارزش خودت رو بدون
بیاین حیا رو از دخترخانومی یادبگیریم که در عین اسارت به عمرسعد فرمود: بگو این سرهارو جلوی ما وارد شهرکنن تا مردم توجه شون به اونا جلب بشه وبه حرم رسول الله(ص)نگاه نکنند...
پی نوشت:
این دنیا مث برق میگذره حواسمون هست ما جوونا؟چرا گناه؟چرا می فروشین دین تون رو؟
قرآن میگه این دنیا بازیچه وسرگرمیه...
حرف خدا برات مهم نیست؟
اُمُّل بودن جسارت میخواهد ...
اینکه وسط یک عده بی نماز، نماز بخوانی!
اینکه وسط یک عده بی حجاب تو گرمای تابستون، حجاب داشته باشی!!
اینکه حد و حدود محرم و نامحرم و رعایت کنی و اردوی مختلط دانشگاه رو نری ...
ناراحت نباش بانو، دوره آخر الزمان است،
به خودت افتخار کن،
تو خاصی..
نه متحجر و عقب افتاده ...
اگر برهنگی نشانه پیشرفت و پوشش نشانه عقب افتادگی بود، انسانهای نخستین از همه پیشرفته تر بودن!
رسول خدا (ص) فرمود: همانا فاطمه عفت خویش را پاس داشت و خداوند متعال، نسل او را بر آتش حرام گرداند!
رسول خدا (ص) فرمود : سه گروه هرگز داخل بهشت نمی شوند :
1- کسی که نسبت به عفت ناموس خود بی تفاوت است .
2- زنی که خود را در لباس و حرکات و امور دیگر شبیه مرد سازد .
3- شرابخوار
گفتم حجاب : گفت دلت پاک باشد
گفتم فساد : گفت لذت ببر خدا بخشنده است
گفتم دل پاک چگونه موجب فساد میشود ؟ : سکوت کرد. . .
این چادر تا برسد بدست تو
هم از کوچه های مدینه گذشته
هم از کربلا
هم از بازار شام...!
چادرت را در آغوش بگیر و بگو برایت روضه بخواند
همه را از نزدیک دیده است...
السلام علیک یا فاطمه الزهرا

چکیده: این نوشتار با هدف عرضه قرائت های نو از آیات حجاب و نقد و بررسی آنها به سامان رسیده است.
قرائت محمد عابد الجابری، محمد شحرور، محمد سعید القدال، محمد سعید العشماوی، عبدالفتاح عبدالقادر و احمد عقیله، در این پژوهش عرضه شده است.
مستندات اصلی این دگراندیشان در قرائت های نو عبارتند از: 1- عرف و عادت عرب جاهلی 2- علت حکم 3- واژگان و جملات آیات 4- اسباب نزول 5- آیات قرآن
مجموع آیاتی که در این نوشتار به بحث و بررسی گرفته شده است عبارتند از: آیه پنجاه و سوم سوره احزاب، آیه سی و یکم سوره نور و آیه پنجاه و نهم سوره احزاب.
در نقد و بررسی این نظریات نویسنده از سبب نزول، واژگان آیه، آیات قرآن، علت حکم و ... سود می برد.
كليد واژه ها: حجاب، جابری، شحرور، عقله، القدال، عشماوی، علت حکم، فلسفه حکم، سبب نزول
مقاله را در ادامه مطلب مطالعه کنید.
خداوند می بیند چشمی که دزدکانه می نگرد
روزی امام علی(ع) در شهر کوفه شیطان را دیدند که تیرهایی به همراه دارد که یکی از ان تیرها از نوکش زهر میچکد . گفت : ای ملعون چرا این تیر با بقیه تیر هایت فرق دارد . ان ملعون گفت : یاعلی این تیر را فقط برای نشانه گیری چشم شیعیانت به کار میبرم انقدر میزنم تا به هدف بخورد و کورشان کنم .گفت : چگونه ؟؟؟ گفت : با نگاه لذت بخش به دختر جوان چشمشان را کور می کنم وقتی چشمشان کور شد دل هم کر و کور میشود و هرچه در باره خدا بگویید در گوششان فرو نمی رود .
مطلب جالب اینجاست که ابن ملجم مرادی (لعنه الله) یک ضرب شمشیر بیشتر به امام علی (علیه السلام) نزد امام اکثر مردم در حال حاضر هر روز صدها بار بلکه بیشتر به امام علی (ع) شمشیر میزنند . چون مولا علی (ع) فرمودند : هرکس یک نگاه هوس الود به زن نامحرم داشته باشد چنان است که هفتاد ضربه شمشیربه علی زده باشد.
_______________________________________________
نیز بنگرید که چگونه به چشم بر هم بستن (يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ) و حفظ پاک دامنی (وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ) امر فرموده است؛ زیرا خداوند می¬خواهد ما را از هر چه به گناه منجر می¬شود دور کند. پس نگاه، اولین گام به سوی ارتکاب حرام است، و انسان هنگامی که چشمش را می بندد احساس شیرینی در وجودش ایجاد می شود و این همان است که پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله – بدان خبر داده است؛ آنجا که می فرماید: نگاه (به نامحرم) تیر مسمومی از تیرهای شیطان است که هر کس آن را از ترس خدای مهربان ترک کند خداوند آن را به نوری تبدیل می کند که شیرینی اش را در قلب خود می یابد.
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: نگاه اول برای توست و دومی به ضرر توست
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: کسیکه به خانه همسایه خود نگاه کند و شرمگاه شرمگاه مردی یا مو و عضوی از بدن زن را ببیند بر خداوند سزاوار است او را به دوزخ برد و با منافقینی که در دنیا عیوب مردم را جستجو می کردند محشور نماید . و از دنیا بیرون نرود تا اینکه خداوند او را رسوا نماید و در قیامت عیوب او را برای مردم اشکار سازد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی که دیده خود را از نگاه به زن سیراب کند خداوند در قیامت چشم های او را به وسیله میخ های آتشین و اتش پر می کند و چون حسابرسی مردم به پایان برسد او را به جهنم می اندازد . مگر اینکه توبه و باز گشت نماید .

منبع: سایت http://aminjahad.loxblog.com
مهم اینه که دل آدم پاک باشه!
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد.
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم.
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره. عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟
بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده...
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه...
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود. روسری اش رو کشید جلو.
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم، حجاب که قابلش رو نداره.
از فردا دیدم با چادر اومده.
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چادر رو بیشتر دوست داره.
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخند می زنه...

!یادت نرود بانو
هربار که از خانه پا به بیرون میگذاری
گوشه ی چادرت را در دست بگیر و
آرام زیر لب بگو؛
"هذه امانتک یا فاطمة الزهراء"
بانو تو فرشته ترین خلقت خدایی
....گاهی آنقدر پاک که پلیدی چشمان ناپاک را نمی شناسی
اما آن که تو را آفرید
از همه نسبت به تو مهربانتر و داناتر است
!مراقب ارث مادری ات باش بانو
!همین و بس
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود،
مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت،
یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود،
او را به دیوار کوفت و فریاد زد:
مرتیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... خجالت نمی کشی؟ …
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های
مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد،
همانطور مودبانه و متین ادامه داد:
خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین،
دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن،
من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم …
حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم
مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود،
آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ….
امام رضا(ع):
از شیعیان ما نیستند انان که زنان ودختران خود را به عفاف و پاکدامنی ارشاد و راهنمایی نکنند.
* پسر: چرا خود را کامل نپوشانده ای؟
- دختر: من زیبا هستم و نمی خواهم آن را مخفی کنم....
* پسر: چرا فکر می کنی باید زیبایی ات را ارائه کنی؟
- چرا نباید ارائه کنم؟ چرا خود را نشان ندهم؟ من برای کسی این کار را نمی کنم، فقط دوست ندارم خودم را در حجاب مخفی کنم...
* حجاب که مخفی کردن خود نیست... حجاب مخفی کردن از ناخود است...
- من نمی خواهم کمالاتم را مخفی کنم، من یک زن زیبا هستم و با آنها که زشتند و خود را پوشانده ام فرق دارم، نمی خواهم اُمّل و عقب افتاده به نظر برسم...
* چه کسی گفته زیبایی جسم، تعیین کننده کمالات است؟ جمال با کمالات فرق دارد. آنها که در تاریخ به انسان های بزرگ و کامل شهرت داشته اند، آیا خود را به نمایش گذاشته اند؟ مثلاً حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای نشان دادن کمالاتش باید خود را نشان می داد؟ می دانی که اینگونه نشده است...
- اینقدر حضرت زهرا(س) را به سرم نکوبید... حضرت زهرا(س) برای اعراب 1400 سال پیش الگو بوده است... من دختر و زن امروزم... این روزگار اخلاق خودش را می طلبد...
* مگر قران نخوانده ای؟ آیه "رسول الله اسوة الحسنه" را خوانده ای ؟ خوب وقتی رسول خدا(ع) به قول قرآن کریم برای مااسوه حسنه است، مگر می شود دخترش نباشد؟ حدیث از امام زمان (عج) را نشنیده ای؟ که می گوید: فاطمه (س) دختر محمد(ص) برای من نمونه ای کامل است...؟(کافی ، ج6، ص48) پس چرا این محبوبه خدا را به زمان خودش و برای چند عرب محدود می کنی؟
- من دوست دارم به قانون روزگار خودم زندگی کنم، قانون عصر جدید..
* یعنی قانون عصر جدید با قانون خدا نیز باید متفاوت باشد؟ مگر نخوانده ای که در قرآن، سنت ها و قوانین خدا تغییر نمی کند؟همه تاریخ یک قانون نوشته شده دارد که لایق پیروی کردن است و آن نیز قرآن است که خداوند همه چیز را در آن تدوین کرده است...
- من آیه ای در مورد حجاب در قرآن سراغ ندارم...
* آیه 31 سوره نور ، و 59 سوره احزاب اشاره ای مستقیم به حجاب و عفاف در زنان دارد. سوره نور به نوعی سوره عفاف و حیا و حجاب است. شروعش نیز در قرآن نمونه ندارد. همه جا در قرآن می گوید: نازل کردیم این کتاب را، اما در سوره نور و آیه اول می گوید نازل کردیم این سوره را و عمل به آن را فریضه و واجب می داند...
- خوب چرا تو نباید چشمت را بپوشانی تا من راحت و آزاد پوششم را خودم انتخاب کنم؟
* در قرآن به من قبل از تو تذکر داده اند... آیه 30 سوره نور اول به چشم پاکی و حجاب مردان تذکر داده و بعد به شما. اما اگر کمی از روحیات مردان را بدانی، می فهمی مرد با یکبار دیدن زنی نامحرم ممکن است به گناه بیفتد و این به خاطر ضعف او در مقابل قوه جنسی خود است درست بر خلاف زنان. حتی در قرآن آیاتی داریم که مکر شیطان را ضعیف(۴/۷۶)، و مکر زنان را بسیار بزرگ می شمارد(۱۲/۲۸)...
- جمله ای زیبا می گویم از مردان و پسرانی که طرفدار آزادی پوشش من هستند، بشنو که جوابی برایش نداری: می گویند حجاب زنان و دختران میهنم، پلک چشم ماست. یعنی چرا او خود را به زحمت بیندازد، ما چشم خود را کنترل می کنیم.
* این هم حرف مضحکی است. مگر می شود تو هر گونه می خواهی در جامعه بگردی و دیگران همه با این اعتقاد خود را کنترل کنند. یعنی همه این پسران و مردانی که اینگونه می گویند، می خواهند تو آزاد باشی؟ یا اینکه می خواهند تو برای هوسرانی آنها آزاد باشی؟ وقتی خدا به مردان می گوید: چشمت را بپوشان و نگاهت را کنترل کن، بعدش هم به زنان دستور پوشش می دهد و این را برای شما، حتی اگر چشم مردان کنترل شود، بهتر می داند.تاریخ را نخوانده ای: وقتی مردی کور به خانه رسول الله(ص) می رود و حضرت زهرا(س) خود را می پوشاند و از اتاق بیرون می رود، به نظرت نمی توانست به خاطر کوری آن مرد خود را نپوشاند؟ این در حالیست که حضرت زهرا(س) در جواب رسول خدا می گوید: او مرا نمی بیند، من که او را می بینم و...
این یعنی فقط دیده شدن و دیده نشدن مهم نیست، بلکه نفس اینگونه پوشش در جامعه بسیار مهم است، و پوشش در پاکی روح و روان و اعتقاد زنان و دختران تاثیر مهمی دارد...
دختر سرش را پایین انداخت و رفت...
.بانـــــــــــــو !
..
پریشان استـــــــ گیسویتـــــــ ولی…
..
ولی پریشان تر از گیسوی تو ،
..
پسـری است که میخواهد نگاهــش را نگه دارد…
..
مگذار دلــش را پریشانی گیسوانتــــــ بلــــرزانـد …
..
..
شایــد دل او دار و نـدار بانـــوی دیگریستــــــــ ….
..
«حواست باشد
..
فقـط به
..
بعد ها و دل خودتــــــــ !!! »
...
ببخشید جهنـــــم دربست؟ …
نگاه هایمان ” هــــرزه ”
آغوش هایمان ” هـــوس ”
قول هایمان ”بی اعتبار ”
حرفــــــ هایمان ” ناخالص ”
عشــــق هایمان ”پوشالی”
محبتـــــــ هایمان ” قلابی”
خوبی هایمان ” تظاهـــــر ”
دیدارهایمان ”تفاخـــــــر”
صورت ها “پررنگــــــــ “
سیرت ها “بیرنگــــــــ”
شعار ها بدون ”عمـل”
قضاوتـــ بدون ”عدل”
در کدام نقطه از انسانیتــــ ایستاده ایم!!!
وزیر امور خارجه فرانسه که به تازگی به کشورهای عربی سفر کرده است
در حال بازدید از دانشجویان دانشگاه سوربون فرانسه در ابوظبی امارات بود که اتفاق جالبی افتاد.
در این دیدار وزیر امور خارجه فرانسه مطابق آداب و رسوم اروپایی قصد داشت
با یکی از بانوان محجبه دانشجوی این دانشگاه دست بدهد که با امتناع وی،
لبخند تلخی از روی شرمساری زد و مجبور به عقب کشیدن دستش شد.
"کاش ما ایرانی ها هم از این شجاعت ها داشتیم"
بدون تردید خداوند از همه چیز در همه حال با خبر است و پوشیده و پنهان براى او مفهومى نـدارد. بـا بـنـدگـان خـود نیز نامحرم نیست، ولى انسان در حال عبادت خود را در حضور خدا مى بیند و با او سخن مى گوید، در چنین حالى باید مناسب ترین لباس را در حـضـور او بپوشد. روشن است که مناسب ترین لباس براى زن همان لباس کامل است؛ یعنى لباسى که نشانه عفت و پاک دامنى او است و بهترین حالات او را منعکس مى کند. تنها چنین لباسى شایسته حال عبادت است. حـتـى در مـورد مـردان نیز نـه تنها نماز خواندن با بدن عریان باطل است و با روح خضوع و احترام به ساحت مقدس پروردگار سازگاری ندارد، بلکه بهتر آن است که علاوه بر پوشش مقدار واجب، با لباسى نماز بخوانند که نشانه نهایت احترام باشد.
علاوه بر این رعایت حجاب در نماز آثار و مصالح زیر را در پی دارد:
1. نوعی تمرین مستمر و روزانه برای حفظ حجاب در همه موارد واجب است.
2. نماز خواندن در منظر مردم و در اماکن عمومی و مساجد، حجاب کامل را می طلبد و این مصون ماندن زنان از نگاه دیگران و حفظ آرامش روحی نمازگزار را در پی دارد.
البته باید توجه داشت که موارد گفته شده، در حد یک احتمال است و دلیل اصلی حفظ حجاب و سایر عبادات، همانا تقویت روحیه تعبد و پذیرش خواست خدا در انسان است.
در میان آیات و روایات به چیزی که به فلسفه این موضوع اشاره کرده باشد، دست نیافتیم. اصولاً مسائل عبادی و احکام شرعی، جنبه تعبدی دارند و در این مسائل فقط تعبد و پذیرش خواست شارع مقدس می تواند مهم ترین ملاک و مصلحت باشد، اگر چه مصالح دیگری نیز در آنها نهفته است که از آنها آگاهی نداریم. تنها در برخی از روایات به گوشه هایی از حکمت و مصلحت جعل بعضی از احکام اشاره شده است و با پیشرفت دانش و فهم و خرد بشری، گوشه های دیگری از آنها آشکار می شود. البته حجاب به طور کلی به ویژه در حال نماز، آثار و برکات و محسنات زیادی دارد که بعید نیست در واجب شدن آن از طرف خداوند متعال نقش مؤثری داشته باشد.
در این جا به برخی از مواردی که به عنوان محسنات حجاب در نماز ذکر شده است می پردازیم:
1. داشتن لباس کامل بر وقار ظاهری انسان می افزاید. هر چه از لباس انسان کم شود، از وقار وی و حفظ شئون اجتماعی اش کم می شود و نزد دیگران تنزل می یابد. می توان حجاب را یک نوع ادب دانست. ادب اقتضا می کند انسان در مقابل دیگران و بزرگان با لباس کامل ظاهر شود. شرکت در محافل و مراسم مذهبی در همه ادیان بلکه نزد همه عقلای عالم معمولاً با حجاب همراه است. به ویژه در اسلام که لباس رسمی حضور زن مسلمان در اجتماعات، پوشش کامل است.
انسان در حال نماز به محضر خدا می رود و در حالی که ملائکه های عرش الاهی حضور دارند، در یک مجلس رسمی به عبادت خدا می پردازد. بنابراین، چون نماز در حقیقت حضور و بار یافتن به درگاه رب العالمین است، در این مجلس هر چه لباس کامل تر و تمیزتر و خوشبوتر باشد، مطلوب تر است، حتی به مردان سفارش شده که با لباس کامل، ادب حضور در پیشگاه الاهی را رعایت کنند.
امام صادق (ع) می فرماید: "آن چنان خدا را عبادت کن که گویا او را می بینی. اگراو را نمی بینی، او تو را مشاهده می کند".[1]
2. از دیگر مصالح حجاب در نماز این است که نوعی تمرین مستمر و روزانه برای حفظ حجاب است. نیز یکی از عواملی است که در پاس داشت دائمی پوشش اسلامی زن و جلوگیری از آسیب پذیری او، نقش مهمی ایفا می کند. اگر بپذیریم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونیت آنها است و به عفّت و پاک دامنی سفارش می کند، متوجه می شویم پوشش کامل در نماز همسو با این ایده است و برای تأکید بر این مسئله چنین شرطی را در نماز لازم می داند. در حقیقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب می دهد، تا الگوی رفتاری و کرداری زن مسلمان را معرفی کند. در عین حال پوشش کامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرین و تلقین عملی بسیار خوب و مناسبی بر پوشش و حجاب اسلامی زن مسلمان است.
3. نماز خواندن در منظر مردم و در اماکن عمومی و مساجد و مجامع، حجاب کامل می طلبد، به ویژه برای زنان تا از نگاه دیگران مصون بمانند، مخصوصاً که در نماز رکوع و سجده و نشست و برخاست است، در این صورت حجاب کامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه دیگران و باعث حفظ آرامش روحی نمازگزار و نیز پاسداری از عفّت عمومی می شود.
آنچه گفته شد مواردی است که به ذهن می آید، اما دلیل اصلی آن تعبد و پذیرش خواست خدا است.
در دایره هستی ما نقطه تسلیمیم رأی آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی
[1] . الکافی، ج 2 ، ص 68، "اعبد الله کأنّک تراه فان کنت لا تراه فانه یراک".
لعنت بر تو...ابليس!
تو واقعا شيطان را در شهرنمی بينی؟
اينجا! لای كم فروشی های بقال محل !
توی فحش های ركيك مرد همسايه؟
بين دست های گره خورده ی نامزدهای بی شناسنامه؟
روی روسری های بادبرده ی دختركان بالا شهر!
تو واقعا صدای خنده هايش را نمی شنوی؟
لای موسيقی های تند ماشين های شاسی بلند؟
توی دعواهای بی انتهای پدر و پسر گوشه ی خيابان؟
بين جيغ هاي پيرزن مال باخته!
تو واقعا جولان دادنش را ميان زمين و آسمان نمی بينی؟
نمی بينی دنيا را چقدر قشنگ رنگ آميزی كرده و بی آنكه من و تو بفهميم"جاهليت مدرن" را برايمان سوغات آورده است؟
نمی بينی توی مدرنيته ی بی سرو ته مان چقدرهمه ديوارها را پر از شعارهای جور واجور كرده؟
توی وجود من و تو چقدر شك و شبهه انداخته است؟
قلقلك دادن هايش را حس نمی كنی؟
توی رخت خواب گرم و نرمت موقع نماز صبح؟
وقت گاز دادن های پشت چراغ قرمز؟
زمان قايم كردن اسكناس هايت وقت ديدن صندوق صدقات؟
موقع باز كردن سايت های ناجور اينترنت؟
نفوذش را نمی بینی؟
میان آيين های شيطان پرستان روشنفكر؟
روی تيزی چاقوهايشان موقع مكيدن خون های همديگر؟
او همين جاست. هرجا كه حق نباشد. هرجا كه خدا نباشد.
هرجا كه يادمان می رود برای آمدن منجی مان و استقبالش كاری بكنيم!
وای! منجی ما چه حالی دارد وقتی به شيطان نخ می دهيم...!؟
* ای مردم بدنبال گامهای شیطان گام ننهید چه آنکه او برای شما دشمنی است آشکار (بقره: 168)
عطیه پاک آیین
از وبلاگ : ظهور نزدیک است / http://yaranemonji.loxblog.com
دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند.
برخی پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی شوند،
بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است، اکتفا می کنند.
سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل از آنهاست درحالی که آنها فوق العاده اند.
آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع و لایق باشد که بتواند از درخت بالا بیاید...
قدر خودت رو بدون...اطرافیانت رو با دقت بیشتری ببین و بشنو...
تو شریف تر و نجیب تر از آنی هستی که تن به هر رابطه ای بدهی ...
من شکایت دارم...
از آن ها که نمی فهمند چادر مشکی یادگار مادرم زهراست
از آن ها که به مسخره می گیرند قـداسـتِ حجابِ مادرم را ؛
چـــــرا نمی فهمی؟
این تکه پارچه ی مشکی، از هر جنسی که باشد
حـــُرمــت دارد ...!
**************
در روزگاری که :
زن را بـه "تن" می شناسند
غیرت را "بددلی" می نامند
و باحجاب را " اُمل" می دانند
تو همچنـان "فرشته" بمان ...بانوی سرزمین من...
زیباترین...!عروسک اهریمنان شدن شایسته مقام اهورایی تو نیست
گفتم:چه جالب... 14 بيشتره يا16؟
گفت : چه سوالايی ميكنی معلومه 16!
گفتم:پس 16 قرن پيش عصر حجر تره تا 14 قرن پيش؟
گفت:معلومه
گفتم: پس شما با اين حساب بايد دمده تر باشيد كه مثل مردم 16 قرن پيش می گرديد
اونم چه زمانی موقعی كه بهش می گفتن عصر جاهليت ديگه از اسمش هم پيداست كه خيلی دمده است...
ديگه پی اش رو نگرفت گذاشت رفت.
.
.
.
افحكم الجاهلية يبغون ومن احسن من الله حكما لقوم يوقنون مائده 50
آيا حكم جاهليت را می جويند و چه حكمی برای يقين آورندگان از حكم خدا بهتر است ؟
و لا تبرجن تبرج الجاهلية احزاب 33
و به همسرانت بگو خود را چنان زنان جاهل نيارايند.
سلامتی اون دخترایی که وقتی دوتا پسر میبینن عوض لبخند چادرشونو محکم تر میگیرن.
سلامتی دخترایی که سرشون بره چادرشون نمی ره.
سلامتی دخترایی که زیباییشونو عرضه نمیکنن به هرکس و ناکس.
سلامتی دخترایی که بهشون میگن امل ولی ....
سرشاراز فهم و دانایین و بازم سکوت میکنن تا مبادا ترک برداره چینی نازک عفتشون.
و سلامتی دخترایی که میراث زهرا (س) رو خوب حفظ کردن
سلامتی همشون صلوات
از وبلاگ: همسفر
برای فهم پاسخ این سوال دونکته حائز اهمیت است:
الف: تمام احکام الهی که براساس حکمت و برای خیر ومصلحت ما وضع شده است؛ در کم
وزیاد باید رعایت شود. یه این مثال دقت کن:خون نجس است. یک سطل خون نجس است،
یک کاسه خون ،یک استکان،یک قاشق وحتی سرسوزن خون هم نجس است. سرقت مال
مردم حرام است ودراین مساله تفاوتی بین یک کیسه گندم ویک مشت گندم وجود ندارد.
حتی برداشتن یک دانه گندم بدون رضایت صاحبش حرام است. غذاخوردن برای شخص
روزه دار درماه مبارک رمضان حرام است وروزه را باطل می کند. حتی اگر یک دانه
برنج را عمدا فرودهد،روزه اش باطل است. مساله پوشش هم همینطور است و وقتی
ظاهر بودن موهای سر درمقابل نامحرم حرام است، چه تمام سر چه کمی ازآن وچه حتی
یک تارموهم حرام ست.
ب: تمام کارهای خطا ونادرست ازکم شروع می شود واصولا شیطان بسیار با
حوصله وپر طاقت است. ابتدا گناه وخطای بسیارکوچکی را پیشنهاد می کند وهنگامی
که جواب مثبت شنید قدم بعدی را برمی دارد. خواهرم از خودت می پرسم: اگر روزی
ببینی فرزند کوچکت می خواهد فقط یک پک سیگار بزند چرا اورا منع می کنی؟
مگر یک پک سیگار چقدرضرر دارد؟ حتما می گویی مساله یک پک نیست.
بعدازآن هوس می کند یک سیگار بکشد وبعد یک بسته،وپس از مدتی دنبال منقل و
وافور خواهد رفت. آری درست فهمیدی، درمقابل هرچه نادرست وخطاست بایداز اولین
قدم ایستاد و ازهمان اندک پرهیز نمود، وگرنه قدم های بعدی ناگزیر برداشته خواهد شد.
تو یک فرشته ای!
در روزگاری که :
زن را بـه "تن" می شناسند
غیرت را "بددلی" می نامند
و باحجاب را " اُمل" می دانند ،
تو همچنـان "فرشته" بمان
چادر من و نگاه شوهرت
داشتم سجاده آماده می کردم برای نماز، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟
بر گشتم به سمت صدا،دختری رادیدم ک درگوشه ی نمازخانه نشسته بود.
پرسیدم: با منی؟
گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره هایی مثل تو که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق! اذیت نمیشی با این پارچه ی دراز دور و برت؟ خسته نمیشی از رنگ همیشه سیاهش؟
تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت میشی ، چرا مثل عزادارها سیاه می پوشی؟ و بعد فقط بلدید گیر بدید به امثال من.
خندیدم و گفتم: چقدردلت ﭘُربود دوست من!هنوزاگرحرف دیگری مانده بگو.
خنده ام را که دید گفت: نه! حرف زدن با شماها فایده ندارد.
گفتم: شاید حق با تو باشه عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.
گفتم : من چادر را دوست دارم. چادر؛ مهربانیست.
با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای…
گفتم: چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل. یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی ِتوست!!
با تعجب به چهره ام نگاه کرد. پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟ گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.
گفتم خوب؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید.
تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر. این تکالیف مکمل هم اند، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد، و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم، غض ِ بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.
همسر تو، تو را “دید”، کشش ایجاد شد، و انتخابت کرد.
کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد، وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟!
گفت: خوب… ما به هم تعهد دادیم.
گفتم: غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد. چه زندگی ها که به چشم خودم دیدم چطور با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت. من چادر سر می کنم، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد، و نگاهش را کنترل نکرد، زندگی تو، به هم نریزد.همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود.من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می شوم،زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم.من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم.من روی تمام این علاقه هاخط قرمز کشیدم،تا به اندازه سهم خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم.
سکوت کرده بود.
گفتم؛ راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد.حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و صد جور جراحی ِ زیبایی فک و بینی و کاشت گونه و لب و آنچه نگفتنی ست.چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟
بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی…
يکي ازعلماء بزرگ ( مرحوم آيت الله سيد محمد باقر مجتهد سيستاني پدر آيت الله العظمي حاج سيد علي سيستاني دامت برکاته ) در مشهد مقدس براي آنکه به محضر امام زمان شرفياب شود ختم زيارت عاشورا را چهل جمعه هر هفته در مسجدي از مساجد شهر آغاز مي کند او مي گفت:
در يکي از جمعه هاي آخر ناگهان شعاع نوري را مشاهده کردم که از خانه هاي نزديک آن مسجدي که من در آن مشغول به زيارت عاشورا بودم مي تابيد، حال عجيبي به من دست داد، از جاي برخاستم و به دنبال آن نور به درب آن خانه رفتم، خانه کوچک و فقيرانه اي بود، از درون خانه نور عجيبي مي تابيد ، در زدم وقتي در را باز کردند، مشاهده کردم حضرت ولي عصر امام زمان عليه السلام در يکي از اتاقهاي آن خانه تشريف دارند و در آن خانه جنازه اي را مشاهده کردم که پارچه سفيدي به روي آن کشيده بودند.
وقتي من وارد شدم و اشک ريزان سلام کردم ، حضرت به من فرمودند:
چرا اينگونه دنبال من مي کردي و رنجها را متحمل مي شوي ؟ مثل اين باشيد (اشاره به جنازه کردند) تا من دنبال شما بيايم .
بعد فرمودند اين بانويي است که در دوره بي حجابي (رضا خان پهلوي) هفت سال از خانه بيرون نيامد تا مبادا نامحرم او را ببيند !
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی طوری که حتی تاری از آن معلوم نباشد؛
اینکه زن باشی و اندام مناسبی داشته باشی،
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی؛ اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی،
ولی نزنی و صدایت را نازک نکنی؛
اینکه زن باشی و بتوانی همکار نامحرمت را بخندانی طوری که لحظات شادی با هم داشته باشید،
ولی نخندانی و از قید آن شادی هم بگذری و سنگین برخورد کنی؛
اینکه زن باشی و در بازار عرضه و تقاضای ادا و عشوه و هوی و هوس بتوانی عرضه کننده باشی،
ولی نباشی هر چند که قابلیتش را داشته باشی؛
اینکه ارزش های جامعه ات وارونه شده باشد و برای ارزش های تو
در پوشش بودن های تو
خریداری و خواستگاری وجود نداشته باشد؛
اینکه جوری حرف بزنی، قدم برداری و پوشش داشته باشی که
همکارت، استادت، همکلاسی دانشگاهت تحریک نشود و راحت و آسوده کارش را بکند و تمرکزش بهم نریزد؛اینکه با همه این تناقض ها دست بگریبان باشی و حتی پایت گران هم تمام شود؛
همه اینها ارزش یک لحظه نگاه رضایت بخش بانو را دارد
که دست دعا بلند کند و بگوید خدایا:
«دختران امت پدرم، همه زیبایی ها را داشتند و معیوب و مفلوج و کچل و زشت نبودند،
ولی برای رضای تو زیبایی هایشان را از نامحرم پنهان کردند
پس تو محبت خودت را در دل هایشان صد چندان کن!
طوری که هیچ چشم و ابرویی،
ناز و کرشمه ای،
پول و مکنتی
نتواند جایگزین آن شود!»
.: Weblog Themes By Pichak :.